باز باران !
نه نگوییم با ترانه
می سرایم بی ترانه
جور دیگر
باز باران ،
بی ترانه دانه دانه
میخورد بر روح و جسمم
بی ترانه
در هوای بی پرنده
در کنارت می سرایم
عشق من تو
عمر و هستی
دین و مستی
هر چه دارم مال تو
باز باران،
با صدای گرم احساس
با نفس های ستاره
با نگاهش
با صدایش
داد میزد
چشم مستش
من دویدم
من پریدم
روح سردم
گرم میشد
دست سردم
لمس میشد
تا به اعماق نگاهش
با نوشته با کلامش
میبرد با خود مرا
در کرانها، آسمان ها
در پس ابر
دوستش دارم همیشه
خالصانه .
khahesh mikonam vazifame dustam.
baz ke mahshar bud.
akhe to inaro az koja peida mikoniii