-
تنها
سهشنبه 22 بهمنماه سال 1392 08:51
وقتے ھمہ را شبیہ بہ او میبینے عاشق ھستے وقتے او را شبیہ بہ ھمہ میبینے تنھا ھستے.
-
تنها
سهشنبه 22 بهمنماه سال 1392 08:51
وقتے ھمہ را شبیہ بہ او میبینے عاشق ھستے وقتے او را شبیہ بہ ھمہ میبینے تنھا ھستے.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 00:54
سلامتی هرکی زدیم , رفت میزنیم سلامتی غم ,شاید اونم رفت .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 00:54
سلامتی هرکی زدیم , رفت میزنیم سلامتی غم ,شاید اونم رفت .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 00:51
چه “شوری” میزند دلم وقتی… در چشم دیگران انقدر “شیرین” میشوی
-
عجــــب
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 00:49
عجــــب حــــکـایتیــســـت...! حواســـم را بـــه هــــر جــــا کــــه پـــــرت مـــی کـــنـم، بـــاز هــــم کنـــــار تــــو مــی افـــتـــد
-
خاطــ ــره هــــایــــش
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 00:48
مــ ــن رای میدهــــم ... بــــه کسے کــــه قــ ــول دهــــد .. تمــــام خیابــــان هــــای ایــــن شهــــر، و " خاطــ ــره هــــایــــش " راعــــوض کنــــد .....!
-
سرنوشت
جمعه 19 خردادماه سال 1391 22:11
به سرنوشت بگویید اسباب بازی هایش بی جان نیستند آدمند میشکنند، آرامتر!
-
خدایـــــــــــــا . . .
جمعه 19 خردادماه سال 1391 22:03
خدایـــــــــــــا . . . چرا تا زنده ایم روانمان را شـــــــــاد نمی کنی ؟ ! همیکنه مردیم . . . شادروانمان می کنی ؟
-
خدایـــــــــــــا . . .
جمعه 19 خردادماه سال 1391 22:03
خدایـــــــــــــا . . . چرا تا زنده ایم روانمان را شـــــــــاد نمی کنی ؟ ! همیکنه مردیم . . . شادروانمان می کنی ؟
-
. کلافه
جمعه 19 خردادماه سال 1391 03:51
. . کلافه شدن یعنی : دلتنگ کسی باشی که نیست و حوصله ی کسی را نداشته باشی که هست
-
خواستمت
جمعه 19 خردادماه سال 1391 03:38
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم تو آنقدر نخواستی که هیچ چیز از من ندیدی
-
دلم برات تنگ شده
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 00:56
-
تپش قلب
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 00:51
زادگاه و تاریخ تولد هیچکس در هیچ نقشه و تقویمی نیست، چرا که آدمها هر لحظه در تپش قلب کسانی که دوستشان دارند متولد می شوند
-
خط فاصله
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 21:33
معلمم به خط فاصله مى گفت : خط تیره......... خوب میدانست فاصله ها چه به روزگار آدمها مى آورد.........!
-
زیر باران
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 16:51
اندکی عاشقانه زیر باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند
-
رویایت
یکشنبه 8 خردادماه سال 1390 09:16
وقتی که خانه نیستم کلید را دم پله اول زیر همان گلدان سفالی همیشگی گذاشته ام رویایت اگر آمد پشت در نمی ماند
-
تو را دیدم
شنبه 7 خردادماه سال 1390 19:58
رو به رو را نگاه کردم، میان جماعت تو را دیدم ! میان سنبلهها، زیر تک درختی تو را دیدم ! در انتهای هر سفر، در عمق هر عذاب، در انتهای هر خنده، سر برآورده از آتش (و) آب … تابستان (و) زمستان، تو را دیدم ! در خانه، در رویا، در آغوشم تو را دیدم !
-
اسراف محبت
شنبه 7 خردادماه سال 1390 19:51
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است
-
بخواب
شنبه 7 خردادماه سال 1390 19:40
تو راحت بخواب ، من مشق گریه هایم هنوز مانده . . .
-
بادا باد
شنبه 7 خردادماه سال 1390 17:54
مثل کبریت کشیدن در باد، زندگی دشوار است..... مثل کبریت کشیدن در باد دیدنت دشوار است من ساده که خلاف جهت آب شنا کردن را مثل یک معجزه باور دارم می کشم آخرین دانه کبریتم را در ره باد به امیدت هر چه بادا باد!!!!
-
شاخه گل
شنبه 7 خردادماه سال 1390 15:56
—————————————————————————————- اگه یه روز رفتی و دیگه بر نگشتی بهت قول نمیدم منتظرت بمونم اما ازت میخوام هر موقع بر گشتی یه شاخه گل روی قبرم بزاری
-
خداوندا!
شنبه 7 خردادماه سال 1390 15:36
خداوندا! تقدیرم را زیبا بنویس. کمک کن آنچه را تو زود می خواهی من دیر نخواهم، و آنچه را تو دیر می خواهی من زود نخواهم...
-
فراموش
جمعه 6 خردادماه سال 1390 17:08
آنقدر زیبا دوستت داشتم که باورت نمی شد !!!! آنقدر که در بهت و ناباوری گفتی ... همه چیز را فراموش کن ! حال آنقدر زیبا و ساده ... همه چیز را فراموش کرده ام ..... که باورت نمیشود
-
سهم من
جمعه 6 خردادماه سال 1390 16:49
سهم من از چشمان تو پلکی بسته است ، گله ای نیست ، ببند و برو
-
باز باران !
جمعه 6 خردادماه سال 1390 14:40
باز باران ! نه نگوییم با ترانه می سرایم بی ترانه جور دیگر باز باران ، بی ترانه دانه دانه میخورد بر روح و جسمم بی ترانه در هوای بی پرنده در کنارت می سرایم عشق من تو عمر و هستی دین و مستی هر چه دارم مال تو باز باران، با صدای گرم احساس با نفس های ستاره با نگاهش با صدایش داد میزد چشم مستش من دویدم من پریدم روح سردم گرم...
-
عروسک شکسته
پنجشنبه 5 خردادماه سال 1390 11:01
اگه برم اگه برم رنگه گریه با صدامه اگه نرم اگه نرم روز مرگ خنده هامه نمیتونم رها کنم خودم از این اسیری کجا برم کجا برم زنجیر غمت به پامه به من بگو بگو به من دیروز برات چی بودم عروس حجله بسته امروز برات چی هستم عروسک شکسته دستای تو دیگه دستای یه مهربون نیست حرفهای تو دیگه حرفهای یه همزبون نیست وای چه میدونی چه دردیه...
-
مادر
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 19:23
نیمی از من مال تو نیم دیگر هم مال تو تمام قلب و احساسام وقف تو به خدا دگر چیزی ندارم همان هم مال تو جان ناچیزم فدای موی تو مادرم ای عصاره ایمان ای چکیده ایثار ای خود عشق عاشق بودن و عاشق ماندن را به من هم بیاموز
-
یاد
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 11:21
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم حالا یک بار از شهر می رویم یک بار از دیار یک بار از یاد یک بار از دل و یک بار از دست
-
عشق
جمعه 30 اردیبهشتماه سال 1390 13:55
عشق خیس شدن دو دلدار در زیر باران نیست عشق این است که من چترم را به روی دلدار بگیرم واو نبیند نبیند و هر گز نداند که چرا در زیر باران خیس نشد.!