-
وقتی
جمعه 30 اردیبهشتماه سال 1390 13:39
وقتی کاری انجام نمی شه، حتما خیری توش هست وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره وقتی کسی را از دست می دی ، حتما لیاقتت را نداشته وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری وقتی بیمار می شی ، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو نشون بدی وقتی...
-
بزن بارون
سهشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1390 18:12
باران بزن بارون خیس و ترم کن بزن بارون بزن تو پر پرم کن بزن بارون که غمگین دل من بزن بارون که ننگین شب من بزن بارون و با خود ببر دردای این دل تا نباشم هر دم در پی همراز این دل بزن بارون دلم ماتم گرفته بزن بارون که زندگیم رنگ غم گرفته ببار بارون به دلهای غبار گرفته ببار بارون که غم دلمو تنها گرفته منو با خودت ببر بارون...
-
خدایا...
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 11:30
گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان می گیره، نگاهم را به سوی تو و آسمون می گیرم، و آنقدر با تو درد دل می کنم، تا کم کم چشم هایم با ابرهای بهار مسابقه می گذارند. و پس از اون که قلبم سبک می شه. تو می آیی و تمام فضای دلم را پر می کنی. آن وقت دیگر آرام می شم. و احساس می کنم هیچ چیز نمی تونه مرا از پای دربیاره، چون تو را...
-
عاشق ترم کن
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 11:16
مجنون را به محکمه بردند گفتند: توبه کن ...... گفت:خدایا عاشقم عاشق ترم کن
-
دوست داشتن
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 10:22
دوست داشتن کسانی که دوستمان میدارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم
-
زنده بودن
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 10:11
باید که مهربان بود باید عشق ورزید زیرا زنده بودن هرلحظه احتمالیست
-
آغاز جدایی
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 10:25
آغاز جدایی ما همان نگاه اول بود همان زمان که در نگاه یکدیگر می خواندیم که مبادا روزی دیگر این چنین در کنار هم نباشیم که مبادا در آینده ای نه چندان دور حسرت داشتن یک ثانیه از حال را بخوریم
-
خدای لیلی
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 10:16
روزی شخصی درحال نماز خواندن درراهی بود ومجنون بدون اینکه متوجه شود،ازبین او ومهرش عبور کرد.مرد نمازش را قطع کرد و داد زد:هی چرا بین من وخدایم فاصله انداختی؟!مجنون به خود آمد وگفت:من که عاشق لیلی هستم تورا ندیدم،توکه عاشق خدای لیلی هستی چرا مرا دیدی؟؟!!!!
-
حس غریب
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 09:46
من نه عاشقم ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من... من خودم هستم یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد
-
احساس
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:52
امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد
-
خدایا
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:35
خوشبختی را دیروز حراج زدند حیف من زاده امروزم خدایا جهنمت فرداست پس چرا امروز میسوزم
-
چه زیباست
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:33
چه زیباست نوشتن ، وقتی میدانی او میخواند چه زیباست سرودن ، وقتی میدانی او میشنود و چه زیباست دیوانگی به خاطر او ، وقتی میدانی او میبیند . .
-
زندگی
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 11:36
اشکاتو پاک کن همسفر ، گاهی باید بازی رو باخت اما اینو یادت باشه ، که باز میشه زندگی رو دوباره ساخت
-
نگاهت
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 11:26
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است باش فردا که دلت با دگران است
-
تو
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 00:37
تو یعنی پاکی باران تو یعنی لذت دیدن تو یعنی روح باران را متین و ساده بوسیدن تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن تو یعنی از سحــر تا شب به زیبایی درخشیدن تو یعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن یک بار خواب دیدن تو… به تمام عمر میارزد پس نگو… نگو که رویای دور از دسترس، خوش نیست… قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است،...
-
خوشبختی
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 00:04
خوشبختی خوشبختی یعنی دیدن حرف های پشت سکوت خاموش کردن شمع غرور با یه فوت خوشبختی یعنی دیدن نقاش بال شاپرک خوندن آرزوها توی دست قاصدک حس کردن تشنه ل بی توی لیوان آب یخ لمس کردن خاطره ها چه شیرین چه تلخ خوشبختی یعنی سفر پشت پرچین خیال دیدن چشمای تر رها شدن تو لحظه ها ز هست و نیست مثل پر خوشبختی یعنی شنیدن اسم یه دوست از...
-
گاهی
سهشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1390 23:57
گاهی گمان نمیکنی ولی میشود.... گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است... گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود گاهی گدای گدایی وبخت با تو نیست.. گاهی تمام شهر گدای تو میشود
-
دوست
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1390 00:34
همه دانند کاین سخن پرداز ، جان دهد ،عاقبت به خاطر دوست ، خلق گویند : " خوش به حال کسی کاین غزل ها برای خاطر اوست! "
-
لبخند
پنجشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1390 22:56
وقتی که به دنیا آمدی، تو گریه می کردی و اطرافیانت لبخند به لب داشتند آنگونه باش که در پایان زندگی تو تنها کسی باشی که لبخند بر لب داری و اطرافیانت گریه می کنند مانده بودی اگر نازنینم زندگی رنگ و بوی دگر داشت این شب سرد و غمگین غربت با وجود تو رنگ سحر داشت چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید : چرا نگاه هایت آنقدر...
-
برای تو می نویسم.....
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 20:48
روی قلبمو بخون... نوشتم پیشم بمون تو که از خود منی منو از خودت بدون لمس کن کلماتی را که برایت مینویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست تا بدانی نبودنت آزارم میده٬لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد٬لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است لمس کن لحظه هایم را٬لمس کن روحم را٬لمس کن...
-
شاهزاده
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 18:39
امیری به شاهزاده گفت: من عاشق توام. شاهزاده گفت:زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است. امیر برگشت و دید هیچکس نیست . شاهزاده گفت: عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر نظر نمی کند
-
عاشقانه
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 09:37
-
زندگی
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 09:27
وقتی به دنیا آمدم درون گوشم اذان گفتند وقتی می میرم برایم نماز می خوانند.زندگی چقدر کوتاه است فاصله ی اذان تا نماز نه چتر با خود داشتی... نه روزنامه.. . نه چمدان... عاشقت شدم... از کجا باید میدانستم مسافری؟؟؟ خدایا، آنکه در تنهاترین تنهاییم، تنهای تنهایم گذاشت... خواهشی دارم... تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار
-
عاشق
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 21:04
اگر از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد غصه نخور...! کنار امده ام با نبودنت.. خیلی که دلم بگیرد گریه میکنم
-
رفیقان
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 18:31
ترک ما کردی ولی با هرکه هستی یار باش این رفیقان نارفیقند ، گفتمت هوشیار باش . . .
-
زندگی
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 18:18
زندگی به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست.... بوسیدن قول ماندن نیست..... و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست
-
دلم
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 17:42
افسار دلم دست خدا بود چنین شد! ای وای اگر دست خودم بود چه می شد؟ مقصود دلم مهر و وفا بود چنین گشت! مقصود دلم جور و جفا بود چه می شد...!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 00:30
یــادم بــاشـــد ، امشب بعضی از آرزوهایم را دَم ِ در بگذارم تــا رفتگـــر ببــــرد ! بیچــاره او ما بقــی را هم نقــدا" بــا خود بــه گور می بـــرم ما بقــی همــان " آرزوی بــا تــو بودن " است نتــرس جانکم حتــی آرزوی ِ داشتنت را هم بــه کســی نمی دهم
-
دلت شماره چنده؟
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 00:26
-۱ یکی دلش به صد دل بنده .. ۲- یکی صد دل, به یه دل می بنده .. ۳- یکی یه دل , به یه دل می بنده و تا اخر پایبنده .. ۴- یکی نمی دونه دلش به کی بنده .. ۵- یکی هر بار به یکی دل می بنده .. ۶- یکی دل می بنده که بخنده .. ۷- یکی هم دلش اکبنده , مونده به کی دل ببنده
-
نداشتن تو
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1390 21:23
نداشتن تو یعنی اینکه دیگری تو را دارد نمی دانم نداشتن ات سخت تر است یا تحمل اینکه دیگری تو را داشته باشد